یه روز از اولین روزهای آبان ماه با مامان زهره و خاله نرگس و چند نفر دیگه در زمانی که بابا احمد کربلا بود،رفتیم بام لند.خاطرات خیلی خوبی برامون ثبت شد. ...
این ماشین رو بابا جون به مناسبت برادر شدن برای علی آقا خریده.علی هم خیلی بهش علاقه داره،و کلی تعمیرش میکنه و میشورتش.اما ظاهرا فاطمه خانم هم داره بهش علاقه مند میشه.خدا رحم کنه،فکر کنم چند ماهه دیگه دعواها بشه سر این ماشین. ...